نام کتاب: آبروی از دست رفتهی کاترینا بلوم نویسنده: هاینریش بُل مترجم: حسن نقرهچی انتشارات: نشر نیلوفر
تاریخ برگزاری جلسه: چهارشنبه ۲۵ مرداد ساعت ۲۰:۰۰ تا ۲۲:۰۰
در بارهی کتاب:
متن زیر از سایت https://www.avangard.ir/ (نوشتهی بهاران فراهانی) گرفته شده است:
کاترینا بلوم زنی بیست و هفت ساله و مطلقه است که بعد از مدتها میل به رقصیدن در جمعی که بتوان با خیال راحت و بدون نگرانی از مزاحمت در آن رقصید، به مهمانیای خصوصی دعوت میشود. در آنجا با مردی به نام لودویگ گوتن آشنا میشود و با او به خانه میآید. فردای آن روز پلیس به قصد یافتن لودویگ گوتن که مجرمی فراری است کاترینا را برای بازجویی احضار میکند. از آن روز در کمتر از چهار روز، زندگی او و آنچه در این بیست وهفت سال از خود و برای خود ساخته بود توسط یکی از خبرنگارهای «روزنامه» نابود میشود. تا حدی که جملۀ«کاترینا انسانی فهمیده، اما سرد و نچسب است» هوبرت بلورنا، وکیل مدافع کاترینا و کارفرمایش، به جملۀ «کاترینا به سردی یخ و ویرانگر است» تبدیل شده و هر آنچه خصوصی بود عمومی میشود. آنهم غرض ورزانه و تنها به نیت جذب هر چه بیشتر مخاطب.
در این داستان کلمۀ روزنامه به یک روزنامۀ خاص اشاره دارد که هاینریش بل در ابتدای کتاب توضیحی دربارۀ آن آورده است: «افراد و اتفاقات این داستان همگی تخیلی هستند. اگر آنچه نوشته شده با عمل روزنامهنگاران روزنامۀ بیلد شباهت دارد، عمدی یا اتفاقی نیست بلکه اجتنابناپذیر است.»
اتفاقات داستان در شهر کلن، شهر زادگاه نویسنده، در زمان جشنهای کارناوال سال ۱۹۴۷ رخ میدهد. این کتاب که اولین بار در سال ۱۹۷۴ منتشر شد پاسخ نویسندۀ «عقاید یک دلقک» و «نان سالهای جوانی» است به خشونت و تحریفهای روزنامهها مخصوصاً روزنامۀ بیلد که در آن زمان روزنامهای بسیار پرمخاطب بوده است. او که خود قربانی این نوع تحریفها بوده است در این کتاب نهتنها با داستانی که انتخاب کرده، بلکه با لحن تلخ و بعضاً کنایه آمیزش یکی از بارزترین مصداقهای خشونت نسبت به زندگی فردی را به نمایش میگذارد. ظرافتهایی که نویسنده در شخصیتپردازی شخصیت اول، کاترینا بلوم دارد مخاطب را به همدردی و هم ذات پنداری وامیدارد و نیز راهی به درک زندگی کاترینا بلوم پس از بازجویی میگشاید، زندگیای که در آن تصمیمی خشم آلود و مخرب نهفته است. اگرچه شاید بتوان گفت که این کتاب بیشتر از آن که یک رمان باشد یک خشمنامه است، بااینحال از وجوه داستانی آن نیز نباید غافل شد. تصویرهایی که کتاب میسازد آنچنان پررنگند که بیشتر به دیدن فیلم میماند تا خواندن کتاب. در قسمتی از کتاب میبینیم/میخوانیم که چگونه دکتر بلورنا و همسرش سفر تفریحی خود را نیمهتمام رها کرده و علیرغم مشکلاتی که در مسیر دارند، میخواهند خود را هر چه سریعتر به کلن برسانند. تکتک شخصیتهای کتاب از همسایهها گرفته تا پلیسهای نگهبان با جملاتی کوتاه از شخصیتی بینامونشان و بیهویت به شخصیتهایی واقعی و قابلدرک تبدیل شده و وارد داستان میشوند. عشق توصیف شده در کتاب نیز برای کم کردن از بار خشونتآمیز داستان نیست بلکه قسمتی از کاترینا و خلوت اوست.